ღღ♥ღღ عشق و نفرت ღღ♥ღღ

می نویسم" د ی د ا ر " تو اگر بی من و دلتنگ منی یک به یک فاصله ها را بردار....

ღღ♥ღღ عشق و نفرت ღღ♥ღღ

می نویسم" د ی د ا ر " تو اگر بی من و دلتنگ منی یک به یک فاصله ها را بردار....

انتظار بی پایان ....

 

اگه بگم قول می دم تا همیشه باهات باشم...

اگه بگم که حاضرم فدای اون چشات بشم...

اگه بگم تو آسمون عشق من فقط تویی...

اگه بگم بهونه ی هر نفسم تنها تویی...

اگه بگم قلبمو من نذر نگاهت می کنم...

اگه بگم زندگیمو بذر بهارت می کنم...

اگه بگم ماه منی٬ هر نفس راه منی...

اگه بگم بال منی٬ لحظه ی پرواز منی...

میشی برام خاطره ی قشنگ لحظه ی وصال...

میشی برام باغبون میوه های تشنه و کال...

میشی برام ماه شبای بی سحر...

میشی برام ستاره ی راه سفر...

ولی بدون هر جا باشی یا نباشی...

مال منی.... 

سفر به..... ( میلاد تهرانی)

 

 مجبورم می کنی

برای سفر به قلبت,

در عشق بلند پروازانه باشم !

شرمنده ام چون  این روزها

 می ترسم سوار هواپیما شم !!!

  

 

مجبورم می کنی

برای سفر به قلبت

محکوم به دو خط موازی باشم !

شرمنده ام چون این روزها

می ترسم با قطار از ریل جدا شم !!!

  

 

مجبورم می کنی

برای سفر به قلبت

دنبال بلیت اتوبوس باشم !

شرمنده ام چون این روزها

می تزسم قربانی بی احتیاطی راننده ها شم !!!

 

 

مجبورم می کنی ......

مجبورم نکن !

بگذار این روزها

بی خیال مسافرت ها شم !!!

انتظار بی پایان.....

 یکی از اساسی ترین توهمات آدمی،  این است که گمان می کند عشق را می شناسد؛
 
به همین سبب از تجربه ی عشق عاجز است.
 هر کسی می پندارد که می داند عشق چیست؛
 بنابراین، نیازی به تجربه ی آن احساس نمی کند.
 به همین دلیل عشق با دنیای ما قهر کرده است.
 ما با عاشقانی روبروییم که از عشق تهی اند.
 والدین تظاهر می کنند که
 فرزندانشان را دوست دارند،
 همسران تظاهر می کنند ـ
  تظاهر و تظاهر.
 البته هیچ کس به عمد این کار را نمی کند.
 بسیاری از آنها نمی دانند که چنین می کنند.
  ای کاش از همان ابتدا آدم ها می آموختند که
 عشق برترین هنر زندگی ست،
 به جادو می ماند و معجزه می کند!
 ای کاش می آموختند که عشق را باید کشف کرد،
 باید برای کشف آن زحمت کشید،
 باید به ژرفای آن رفت و شیوه های آن را آموخت!
 عشق، هنر است.
 عشق ورزیدن، مهارت نیست،
 بلکه امکانی بالقوه در همگان است؛
 به همین سبب امید آن هست که
  روزی همگان به بلندای بلند عشق صعود کنند.
 در واقع تنها در چنان روزی ست که
 انسانیت حقیقی زاده می شود.
 ما هنوز پیش از آن واقعه ی عظیم زندگی می کنیم.
 آن واقعه ی بزرگ و باشکوه هنوز روی نداده است 

...........

غذای بی نمک.....

مادری یادش رفت به غذا نمک اضافه کند و آن را همانطور  

بی نمک سر سفره آورد. همه ی اعضای خانواده متوجه 

 بی نمکی غذا شدند.اما چیزی نگفتند. دختر خانواده گفت: 

 بهتر است این غذا را دور بریزیم چون که به درد نمی خورد !!!  

مادر با تعجب پرسید: مگر به یک دلیل کوچک غذا را باید دور  

بریزیم ؟؟؟!!! دختر خندید و گفت: پس چطور به یک دلیل کوچک 

 بارها به من گفته اید که من آدم به درد بخوری نیستم !!!

گیلاس آبی... ( مجموعه اشعار کوتاه )

تو را به دادگاه خواهم کشید...
شاید به حبس ابد محکوم شوی
جزییات جنایتت معلوم نسیت
اما،
اثر انگشتت را ...
روی قلبی شکسته یافته ام !!! 

 

 ******

 

همیشه درعجب بودم
که چرا
در
جاده عشق
پا به پایم نمی آمدی
حتی وقتی آهسته و
پیوسته می رفتم.
امروز
فهمیدم...
ریگی که درکفشت بود تو
را می آزرد!!! 

                                                         

                                                میلاد تهرانی